قاتل کیست

جنازه ی بانو ای روز شنبه در کلبه ای متروک در کنار رودخانه ای پیدا میشود . 
او از چهارشنبه ی پیش با چند تا از دوستان و آشنایان خود ایران گردی را آغاز کرده بود و پنجشنبه ساعت ۶ عصر به جنگل ای در شمال رسیدند و تصمیم گرفته بودنند که شنبه بعد از نهار به سمت تبریز حرکت کنند . 
کارآگاه تحقیقات را آغاز کرد . 
مضنون ها : 
افرا خواهرش
البرز برادرش
نگار دوستش
فرهاد شوهر نگار
رامین دوست البرز 
فرهناز خواهر رامین
رویا خواهر رونا و دوست آنها
رونا خواهر رویا و دوست آنها
مهراد دوست فرهاد 
سیامک لیدر ( راهنما) تور ایران گردی
پروانه لیدر تور ایران گردی
بهمن لیدر تور ایران گردی
بی بی نهال صاحب اقامتگاهی که آن زمان در آن ساکن بودند
نیما صاحب کلبه ی متروکه
افرا : من با رویا و رامین و سیامک به روستا رفته بودم تا برای صبحانه خرید کنیم . 
البرز : من همراه با مهراد و نگار و رونا به صحبت های پروانه و بهمن درباره ی ادامه ی سفر گوش میدادم .
نگار : من به صحبت های لیدر ها گوش میدادم که تلفنم زنگ خورد و از جایی که در کلبه آنتن قوی نبود و تماس ، تماس خیلی واجبی بود از کلبه خارج شدم و دنبال جایی گشتم که آنتن دهد.
فرهاد : من برای ماهیگیری به رودخانه رفتم .
رامین : من داشتم با فروشنده در مورد نحوه ی درست کردن پنیر صحبت میکردم . 
فرهناز : من شب قبل تا دیروقت بازی آنلاین میکردم صبح خیلی دیر بیدار شدم . 
رویا : من داشتم از معماری مغازه های روستا تصویر برداری میکردم . 
رونا : من به صحبت های بهمن و پروانه گوش میدام که نگار از فاصله ی دوری صدایم کرد .
مهرداد : من در مورد مکان های دیدنی تبریز با پروانه و بهمن صحبت میکردم
سیامک : من چند تا از بچه ها را به روستا بردم تا خرید کنند . 
پروانه : داشتم نقشه را از توی کیفم در میاوردم تا بتوانم دقیق تر مسیر سفر را توضیح دهم .
بهمن : من منتظر بودم پروانه نقشه را بدهد و در همین مدت درمورد رستوران های خوب تبریز حرف زدم .
بی بی نهال : من صبح زود رفتم برای بچه ها صبحانه بیاورم که متوجه شدم پنیر و کره ای که خودم درست کردم تمام شده . چند تا از بچه ها رفتند صبحانه بگیرند و از من خواستند فرهناز را بیدار کنم اما او در تختش نبود .
نیما : من مدت ها بود میخواستم از دست کلبه خلاص شوم برای همین کلبه را به یک نویسنده ی فیلم ترسناک فروختم تا بتواند داستانش را کامل کند. آنتن دهی کلبه ضعیف است و
وقتی به من زنگ زد و گفت چه چیزی در کلبه دیدم خیلی ناراحت شدم زیرا مجبور شدم چند قرار مهم در خارج کشور را کنسل کنم .


قاتل کیست ؟

جنازه ی بانو ای روز شنبه در کلبه ای متروک در کنار رودخانه ای پیدا میشود . او از چهارشنبه ی پیش با چند تا از دوستان و آشنایان خود ایران گردی را آغاز کرده بود و پنجشنبه ساعت ۶ عصر به جنگل ای در شمال رسیدند و تصمیم گرفته بودنند که شنبه بعد از نهار به سمت تبریز حرکت کنند . کارآگاه تحقیقات را آغاز کرد . مضنون ها : افرا خواهرش البرز برادرش نگار دوستش فرهاد شوهر نگار رامین دوست البرز فرهناز خواهر رامین رویا خواهر رونا و دوست آنها رونا خواهر رویا و دوست آنها مهراد دوست فرهاد سیامک لیدر ( راهنما) تور ایران گردی پروانه لیدر تور ایران گردی بهمن لیدر تور ایران گردی بی بی نهال صاحب اقامتگاهی که آن زمان در آن ساکن بودند نیما صاحب کلبه ی متروکه افرا : من با رویا و رامین و سیامک به روستا رفته بودم تا برای صبحانه خرید کنیم . البرز : من همراه با مهراد و نگار و رونا به صحبت های پروانه و بهمن درباره ی ادامه ی سفر گوش میدادم . نگار : من به صحبت های لیدر ها گوش میدادم که تلفنم زنگ خورد و از جایی که در کلبه آنتن قوی نبود و تماس ، تماس خیلی واجبی بود از کلبه خارج شدم و دنبال جایی گشتم که آنتن دهد. فرهاد : من برای ماهیگیری به رودخانه رفتم . رامین : من داشتم با فروشنده در مورد نحوه ی درست کردن پنیر صحبت میکردم . فرهناز : من شب قبل تا دیروقت بازی آنلاین میکردم صبح خیلی دیر بیدار شدم . رویا : من داشتم از معماری مغازه های روستا تصویر برداری میکردم . رونا : من به صحبت های بهمن و پروانه گوش میدام که نگار از فاصله ی دوری صدایم کرد . مهرداد : من در مورد مکان های دیدنی تبریز با پروانه و بهمن صحبت میکردم سیامک : من چند تا از بچه ها را به روستا بردم تا خرید کنند . پروانه : داشتم نقشه را از توی کیفم در میاوردم تا بتوانم دقیق تر مسیر سفر را توضیح دهم . بهمن : من منتظر بودم پروانه نقشه را بدهد و در همین مدت درمورد رستوران های خوب تبریز حرف زدم . بی بی نهال : من صبح زود رفتم برای بچه ها صبحانه بیاورم که متوجه شدم پنیر و کره ای که خودم درست کردم تمام شده . چند تا از بچه ها رفتند صبحانه بگیرند و از من خواستند فرهناز را بیدار کنم اما او در تختش نبود . نیما : من مدت ها بود میخواستم از دست کلبه خلاص شوم برای همین کلبه را به یک نویسنده ی فیلم ترسناک فروختم تا بتواند داستانش را کامل کند. آنتن دهی کلبه ضعیف است و وقتی به من زنگ زد و گفت چه چیزی در کلبه دیدم خیلی ناراحت شدم زیرا مجبور شدم چند قرار مهم در خارج کشور را کنسل کنم . قاتل کیست ؟

برچسب ها

دانلود از گوگل پلی دانلود از بازار دانلود از مایکت دانلود مستقیم