روزی مردی با ماشین در راه شمال بود
مرد هم گشنه است، هم تشنه ، هم خوابش میاد هم پول ندارد
در مسیر داخل ماشین چهار درب میبینه
داخل درب اول غذاهای خوشمزه است
داخل درب دوم آب است
داخل درب سوم یک هتل بزرگ است که میتواند در هتل بخوابد
داخل درب چهارم مقدار زیادی پول است
اولین دربی که باید باز کند کدام درب است؟؟
روزی مردی با ماشین در راه شمال بود مرد هم گشنه است، هم تشنه ، هم خوابش میاد هم پول ندارد در مسیر داخل ماشین چهار درب میبینه داخل درب اول غذاهای خوشمزه است داخل درب دوم آب است داخل درب سوم یک هتل بزرگ است که میتواند در هتل بخوابد داخل درب چهارم مقدار زیادی پول است اولین دربی که باید باز کند کدام درب است؟؟