«جین» پسر ناتنی خود را به هیچ عنوان دوست نداشت. با این حال هر روز برای او غذا درست میکرد. یک روز او یک تکه گوشت برای هر دویشان پخت. او گوشت را دو نیم کرد و هر کدام یک تکه از آن را خوردند. اما پسر بعد از خوردن گوشت کبود شده و ناگهان مرد. حالا بگویید داستان چیست و این زن چطور زنده مانده است؟
«جین» پسر ناتنی خود را به هیچ عنوان دوست نداشت. با این حال هر روز برای او غذا درست میکرد. یک روز او یک تکه گوشت برای هر دویشان پخت. او گوشت را دو نیم کرد و هر کدام یک تکه از آن را خوردند. اما پسر بعد از خوردن گوشت کبود شده و ناگهان مرد. حالا بگویید داستان چیست و این زن چطور زنده مانده است؟