مهراد با چهار نفر از دوستانش به رستورانی رفته بود بعداز خوردن غذا هرکس به خانه یا محل کارخودش میرود اما مهراد قبل از رسیدن به خانه کشته میشود
کارگاه از هر چهار نفر می پرسد که زمان قتل کجا بودند
آرتین : من بعد از خوردن غذا فوراً به خانه برگشتم چون فردا صبح زود باید به دانشگاه میرفتم
شهاب : من در حال رفتن به خانه بودم که ناگهان بنزین ماشینم تمام شد و مجبور شدم پیاده به خانه بروم و فردا صبح بیایم و ماشینم را ببرم
ارسلان : من خیلی گرسنه بودم به خاطر همین تصمیم گرفتم به کبابی کنار خانه مان بروم
پویان : من بعد از خوردن غذا به بیمارستان رفتم چون من یک پرستارم و امشب باید در بیمارستان میماندم
کدام یک دروغ میگوید ؟
مهراد با چهار نفر از دوستانش به رستورانی رفته بود بعداز خوردن غذا هرکس به خانه یا محل کارخودش میرود اما مهراد قبل از رسیدن به خانه کشته میشود کارگاه از هر چهار نفر می پرسد که زمان قتل کجا بودند آرتین : من بعد از خوردن غذا فوراً به خانه برگشتم چون فردا صبح زود باید به دانشگاه میرفتم شهاب : من در حال رفتن به خانه بودم که ناگهان بنزین ماشینم تمام شد و مجبور شدم پیاده به خانه بروم و فردا صبح بیایم و ماشینم را ببرم ارسلان : من خیلی گرسنه بودم به خاطر همین تصمیم گرفتم به کبابی کنار خانه مان بروم پویان : من بعد از خوردن غذا به بیمارستان رفتم چون من یک پرستارم و امشب باید در بیمارستان میماندم کدام یک دروغ میگوید ؟