جان برای ورود به یک کلوپ به رمز نیاز دارد ولی او رمز را نمیداند پس دم در منتظر میماند و به همه ی گفت و گوهای اطرافش گوش میدهد یک اعضای کلوپ به سمت در میرود نگهبان به او میگوید ۱۲ آن فرد گفت ۶ و وارد شد یک نفر دیگر آمد نگهبان گفت ۵ آن فرد گفت ۳ و وارد شد جان فهمید رمز چیست و به سمت در رفت نگهبان گفت ۱۰ به نظر شما جان باید چه بگوید
جان برای ورود به یک کلوپ به رمز نیاز دارد ولی او رمز را نمیداند پس دم در منتظر میماند و به همه ی گفت و گوهای اطرافش گوش میدهد یک اعضای کلوپ به سمت در میرود نگهبان به او میگوید ۱۲ آن فرد گفت ۶ و وارد شد یک نفر دیگر آمد نگهبان گفت ۵ آن فرد گفت ۳ و وارد شد جان فهمید رمز چیست و به سمت در رفت نگهبان گفت ۱۰ به نظر شما جان باید چه بگوید