در روز شنبه ساعت ۶ صبح اقای کمالی بدون این که صدایی از اتاقش به بیرون برود به قتل رسید.
زمانی که پسر بزرگ اقای کمالی به خانه باز گشت متوجه شد که اقای کمالی به قتل رسیده است بلا فاصله به کاراگاه زنگ زد.
کاراگاه به ۶ نفر مشکوک شد یعنی همسر اقای کمالی، پرستار کودک اقای کمالی، باغبان،فرزند بزرگ اقای کمالی،خدمتکار،نگهبان.
کاراگاه از هرکدام خواست که بگویند زمان قتل کجا بودند:
همسر آقای کمالی گفت که سر کار بودم
پرستار گفت که در اتاق پایین مشغول بازی با کودک اقای کمالی بوده است
باغبان گفت که در حیاط در حال آب دادن به گل ها بودم
فرزند بزرگ اقای کمالی گفت من تازه به خانه امده بودم که صدایی از اتاق پدرم شنیدم و بعد از آن متوجه مرگ پدرم شدم و به کاراگاه زنگ زدم.
خدمتکار گفت که در حال تمیز کردن حیاط بوده
نگهبان هم گفت که بیرون رفته تا برای خودش آبمیوه و کیک بخرد
کاراگاه بلافاصله قاتل را دستگیر کرد.
قاتل کیست؟
در روز شنبه ساعت ۶ صبح اقای کمالی بدون این که صدایی از اتاقش به بیرون برود به قتل رسید. زمانی که پسر بزرگ اقای کمالی به خانه باز گشت متوجه شد که اقای کمالی به قتل رسیده است بلا فاصله به کاراگاه زنگ زد. کاراگاه به ۶ نفر مشکوک شد یعنی همسر اقای کمالی، پرستار کودک اقای کمالی، باغبان،فرزند بزرگ اقای کمالی،خدمتکار،نگهبان. کاراگاه از هرکدام خواست که بگویند زمان قتل کجا بودند: همسر آقای کمالی گفت که سر کار بودم پرستار گفت که در اتاق پایین مشغول بازی با کودک اقای کمالی بوده است باغبان گفت که در حیاط در حال آب دادن به گل ها بودم فرزند بزرگ اقای کمالی گفت من تازه به خانه امده بودم که صدایی از اتاق پدرم شنیدم و بعد از آن متوجه مرگ پدرم شدم و به کاراگاه زنگ زدم. خدمتکار گفت که در حال تمیز کردن حیاط بوده نگهبان هم گفت که بیرون رفته تا برای خودش آبمیوه و کیک بخرد کاراگاه بلافاصله قاتل را دستگیر کرد. قاتل کیست؟